کد مطلب:1086 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:323

احــکام مســاقات
مسأله 2245 ـ اگر انسان با كسی به این قسم معامله كند كه درختهای میوه ای را كه میوه آن مال خود اوست، یا اختیار میوه های آن با اوست، تا مدت معینی به آن كس واگذار كند، كه تربیت نماید و آب دهد و به مقداری كه قرار می گذارند از میوه آن بردارد، این معامله را مساقات می گویند.



مسأله 2246 ـ معامله مساقات در درختهائی كه مثل بید و چنار میوه نمی دهد صحیح نیست، ولی در مثل درخت حنا كه از برگ آن استفاده می كنند صحت بعید نیست.



مسأله 2247 ـ در معامله مساقات لازم نیست صیغه بخوانند بلكه اگر صاحب درخت بقصد مساقات آنرا واگذار كند، و كسی كه كار می كند به همین قصد مشغول كار شود، معامله صحیح است.



مسأله 2248 ـ مالك و كسی كه تربیت درختها را بعهده می گیرد، باید مكلف و عاقل باشند و كسی آنها را مجبور نكرده باشد، و نیز باید سفیه نباشند، یعنی مال خود را در كارهای بیهوده مصرف نكنند.



مسأله 2249 ـ مدت مساقات باید معلوم باشد، و اگر اول آنرا معین كنند و آخر آنرا موقعی قرار دهند كه میوه آن سال بدست می آید صحیح است.



مسأله 2250 ـ باید سهم هر كدام نصف یا ثلث حاصل و مانند اینها باشد، و اگر قرار بگذارند كه مثلاً صد من از میوه ها مال مالك، و بقیه مال كسی باشد كه كار می كند، معامله باطل است.



مسأله 2251 ـ باید قرار معامله مساقات را پیش از ظاهر شدن میوه بگذارند و اگر بعد از ظاهر شدن میوه و پیش از رسیدن آن قرار بگذارند، پس اگر كاری مانند آبیاری كه برای تربیت درخت لازم است باقی مانده باشد، معامله صحیح است و گرنه باطل است، اگر چه احتیاج به كاری مانند چیدن میوه و نگهداری آن داشته باشد.



مسأله 2252 ـ معامله مساقات در بوته خربزه و خیار مانند اینها صحیح نیست.



مسأله 2253 ـ درختی كه از آب باران یا رطوبت زمین استفاده می كند و به آبیاری احتیاج ندارد، اگر به كارهای دیگر مانند بیل زدن و كود دادن محتاج باشد معامله مساقات در آن اشكال دارد.



مسأله 2254 ـ دو نفری كه مساقات كرده اند، با رضایت یكدیگر می توانند معامله را بهم بزنند، و نیز اگر در ضمن خواندن صیغه مساقات شرط كنند كه هر دو، یا یكی از آنان حق بهم زدن معامله را داشته باشند، مطابق قراری كه گذاشته اند، بهم زدن معامله اشكال ندارد، بلكه اگر در معامله شرطی كنند و عملی نشود، كسی كه برای نفع او شرط كرده اند می تواند معامله را بهم بزند.



مسأله 2255 ـ اگر مالك بمیرد معامله مساقات بهم نمی خورد، و ورثه اش بجای او هستند.



مسأله 2256 ـ اگر كسی كه تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد چنانچه در عقد شرط نكرده باشند كه خودش آنها را تربیت كند، ورثه اش بجای او هستند، و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند و اجیر هم نگیرند، حاكم شرع از مال میت اجیر می گیرد و حاصل را بین ورثه میت و مالك قسمت می كند، و اگر شرط كرده باشند كه خود او درختها را تربیت نماید، پس اگر قرار گذاشته اند كه به دیگری واگذار نكند، با مردن او معامله بهم می خورد، و اگر قرار نگذاشته اند، مالك می تواند عقد را بهم بزند یا راضی شود كه ورثه او یا كسی كه آنها اجیرش می كنند، درختها را تربیت نماید.



مسأله 2257 ـ اگر شرط كند كه تمام حاصل برای مالك باشد، مساقات باطل است و میوه مال مالك می باشد، و كسی كه كار می كند نمی تواند مطالبه اجرت نماید، ولی اگر باطل بودن مساقات به جهت دیگر باشد، مالك باید مزد آبیاری و كارهای دیگر را به مقدار معمول، به كسی كه درختها را تربیت كرده بدهد.



مسأله 2258 ـ مشهور بلكه اجماع علماء امامیه بر آنست كه اگر زمینی را به دیگری واگذار كند، كه در آن درخت بكارد و آنچه عمل می آید مال هر دو باشد، معامله باطل است، پس اگر درختها مال صاحب زمین بوده، بعد از تربیت هم مال اوست، و باید مزد كسی كه آنها را تربیت كرده بدهد اگر عامل علم به بطلان نداشته باشد و اگر مال كسی بوده كه آنها را تربیت كرده بعد از تربیت هم مال اوست و می تواند آنها را بكند، ولی باید گودالهائی را كه به واسطه كندن درختها پیدا شده پر كند، و اجاره زمین را از روزی كه درختها را كاشته به صاحب زمین بدهد اگر صاحب زمین جاهل به بطلان باشد، و مالك هم می تواند او را مجبور نماید كه درختها را بكند، و اگر به واسطه كندن درخت، عیبی در آن پیدا شود لازم نیست عوض آنرا بدهد، و اما اگر خود مالك زمین درختها را بكند باید تفاوت قیمت آنرا به صاحب درخت بدهد، و صاحب درخت نمی تواند او را مجبور كند كه با اجاره، یا بدون اجاره، درخت را در زمین باقی بگذارد، چونكه باقی ماندن درختها دائماً در زمین موجب ضرر و منع سلطنت مالك است.







كسانی كه نمی توانند در مال خود تصرف كنند

مسأله 2259 ـ بچه ای كه بالغ نشده شرعاً نمی تواند در مال خود تصرف كند مگر در بعض خیرات. و نشانه بالغ شدن یكی از سه چیز است:



اول ـ روئیدن موی درشت زیر شكم بالای عورت.



دوم ـ بیرون آمدن منی.



سوم ـ تمام شدن پانزده سال قمری در مرد، و تمام شدن نه سال قمری در زن.



مسأله 2260 ـ روئیدن موی درشت در صورت و پشت لب و در سینه و زیر بغل و درشت شدن صدا و مانند اینها نشانه بالغ شدن نیست، مگر انسان به واسطه اینها به بالغ شدن یقین كند.



مسأله 2261 ـ دیوانه و سفیه، یعنی كسی كه مال خود را در كارهای بیهوده مصرف می كند، نمی توانند در مال خود تصرف نمایند.



مسأله 2262 ـ كسی كه گاهی عاقل و گاهی دیوانه است، تصرفی كه موقع دیوانگی در مال خود می كند صحیح نیست.



مسأله 2263 ـ انسان می تواند در مرضی كه به آن مرض از دنیا می رود هر قدر از مال خود را به مصرف خود و عیال و مهمان و كارهایی كه اسراف شمرده نمی شود برساند، و نیز اگر مال خود را به قیمت بفروشد، یا اجاره دهد اشكال ندارد، و همچنین است اگر مثلاً مال خود را به كسی ببخشد، یا ارزانتر از قیمت بفروشد، هر چند كه بیشتر از ثلث باشد، و احتیاج به اجازه ورثه هم ندارد.